معامله دو سر باخت       

درنهایت هر کشور برای خودش دستمایه‌ای دارد تا به پشتوانه آن بتواند وارد معاملات اقتصادی یا اجتماعی جهان شود که البته مبادلات فرهنگی هم برای حفظ هویت‌ها به آن نیازمند است.

 معامله دو سر باخت       


درنهایت هر کشور برای خودش دستمایه‌ای دارد تا به پشتوانه آن بتواند وارد معاملات اقتصادی یا اجتماعی جهان شود که البته مبادلات فرهنگی هم برای حفظ هویت‌ها به آن نیازمند است. اگرچه کشور ایران دارای منابع عظیمی از سرمایه و ثروت و در کنار آن تاریخ تمدنی غنی است که می‌توان با یک مدیریت کلان و حساب‌شده بر هریک نقش بی‌بدیلی در جهان اقتصادی بازی کرد اما هنوز هم پشتوانه اصلی نفت و میعانات گازی است تا درصد قابل‌ملاحظه‌ای از بودجه را تأمین کند البته اگر شطرنج‌بازان چیره‌دست اقتصادی در غرب اجازه دهند این سرمایه بی‌بدیل به قیمت واقعی عرضه شود زیرا بن‌بستی به نام ارز بین‌المللی و مطرح بودن دلار همیشه سدی بر سر راه آن بوده و هست تا تفاوت قیمت‌ها را در حد رایگان با افزایش افسارگسیخته تولید آن به صادرکنندگان نفت تحمیل نماید و کاهش ارزش ریال کشور در مقابل این ارز جهان‌شمول یکی از مشکلات عظیم و سنگ‌های بزرگی است که همیشه پیش پای آن قرار گرفته و اجازه استفاده بهینه را از درآمدهای نفتی به‌منظور ارتقاء زیرساخت‌ها نمی‌دهد. خانم نائومی کلاین نویسنده کتاب «دکترین شوک، ظهور سرمایه‌داری فاجعه» می‌گوید: «جفری ساکس» علاقه داشت این هشدار (جان مینارد کینز) را نقل کند که برای زیرورو کردن یک جامعه، راهی زیرکانه‌تر و مطمئن‌تر از ضایع کردن پول آن کشور وجود ندارد. این روند همه نیروهای پنهان قانون اقتصاد را در جهت تخریب به کار می‌گیرد.» اما از این‌سو محمد خوش‌چهره اقتصاددان و نماینده ادوار مجلس بر این باور است که «فعلاً تا رسیدن به خودکفایی کامل به ارز خارجی وابستگی داریم و ابزار این مبادله هم معمولاً ارز یا تهاتر کالاست که در مورد کشور ما نفت مطرح است، پس بدون چون‌وچرا وابستگی اقتصاد به ارز وجود دارد. اما در مورد میزان وابستگی به شیوه جای بحث دارد. ابتدا اینکه وابستگی اقتصاد به دلار مطرح می‌شود که این قضیه به خاطر سلطه و شیطنت امریکاست و درواقع ضعف نظام تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری کشور‌هایی بودند که نه‌تنها تلاش نکردند کاهش دهند، بلکه برعکس به‌شدت ازنظر دلار وابسته‌تر هم شدند که ازاینجا به بعد انحراف و جهل و غفلت در برخی مدیریت‌های ارزی و پولی کشور بعد از جنگ مطرح است و بخشی نیز بلاشک جریان سازمان‌یافته نفوذی القای افکار است که توانسته به خورد بسیاری از رؤسای بانک مرکزی و تصمیم گیران به‌صورت غیرمستقیم بدهد که وابستگی بالا برود.» اگرچه کمال سیدعلی اقتصاددان در خصوص سازوکار کاهش وابستگی اقتصادی به دلار گفته است «ما اصلا به دلار وابستگی اقتصادی نداریم و معاملات ما با دلار انجام نمی‌شود، اما ازآنجایی‌که در بودجه ما و یکسری مسائل مکتوب از نام دلار استفاده می‌کنیم اینگونه است. بنابراین، این حرف که بخواهیم سهممان را از دلار کاهش دهیم درست نیست. ما با درهم، یورو، دینار عراق و یوآن چین مبادله انجام می‌دهیم، قیمت دلار که افزایش می‌یابد، یورو و یوآن نیز افزایش می‌یابد، چراکه ارزش ریال است که روزبه‌روز تضعیف می‌شود، اگر تورم کنترل شود قیمت ارز می‌تواند به ثبات برسد، وقتی همه‌چیز گران می‌شود، ارزها نیز گران می‌شوند.» دراین‌باره می‌توان گفته‌های مرتضی افقه تحلیلگر اقتصادی را نیز پیرامون تقویت ارزش ریال در مقابل دلار اینگونه شنید که «اصل ارزش پول متکی به تولید ملی است، بنابراین باید تلاش شود تولید ملی افزایش پیدا کند. تولید ملی می‌تواند دو نیاز را برآورده کند؛ بخشی از نیاز‌های داخلی را تأمین می‌کند، بنابراین نیاز به واردات را کم می‌کند. بخش دیگر، اگر تولید ملی به لحاظ کیفی و هم به لحاظ قیمتی مناسب باشد و قابل‌رقابت باشد می‌تواند صادر شود و ارزآوری داشته باشد. این دو مورد یعنی هم بی‌نیازی از ارز و هم ارزآوری ناشی از صادرات به معنای این است که ریال در مقابل ارز‌های خارجی باارزش‌تر شده است. بنابراین هرچه نیاز ارزی داشته باشیم و تقاضا برای ارز زیاد باشد ولی صادرات به‌اندازه کافی نداشته باشیم تا بتوانیم ارز را وارد کنیم ارزش ریال تقویت نمی‌شود و ما الآن در شرایطی هستیم که صادرات به دلیل تحریم‌ها منع شده است. باید بتوانیم جز نفت به سمت تولید سایر کالا‌ها برویم، به‌خصوص کالا‌های پیشرفته، هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی، اما برای اینکه در داخل به این هدف برسیم یکسری تحولات ساختاری وسیع می‌خواهیم هم تحول در نگرش‌ها و بینش‌ها هم تحول در نظام انتخاب و انتصاب که الآن بر اساس ناشایسته سالاری است.» عطا بهرامی یکی دیگر از تحلیلگران مسائل اقتصادی است که معتقد است «به‌طورکلی ارزش پول ملی بهره‌وری اقتصاد را نشان می‌دهد. اگر اقتصاد بهره‌ور اداره شود پول قدرتمند و اگر نابهره‌ور باشد پولش ضعیف می‌شود. ما توان مهندسی و مدیریت داریم. همچنین ژئوپلتیک عالی و نظام سیاسی قدرتمند هم داریم و این‌ها می‌توانند به بهره‌وری در اقتصاد کمک کنند.» برداشت سطحی از نظرات متفاوت سیاسی و اقتصادی داخلی بر این محور استوار است که کشور ما علاوه بر دارا بودن قدرت بالقوه به دلیل سرمایه‌های کلان مالک توان بالفعل هم هست تا با استفاده از این دو پشتوانه منحصربه‌فرد اجازه ندهد داشته‌هایش در معاملات دو سر باخت به تاراج بروند زیرا با استفاده از توانمندی سیاسی قادر است تمامی معاملات اقتصادی و اجتماعی خود را بر محور فرهنگ و تمدن استوار و به معاملات دو سر برد تبدیل نماید درحالی‌که تاکنون اکثرا دو سر باخت بوده است.
ادامه دارد

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار